به گزارش خبرنگار سینماپرس به نقل از ای ام دی بی، جیمز برادینلی یکی از منتقدان هالیوودی در نقد فیلم «آخرین وگاس» اینگونه نوشته است؛
نگاهی گذرا به کارنامه جان تُرتِلتَب نشان می دهد با وجود فیلم هایی چون شاگرد جادوگر، گنجینه ملی، ماشین ها و....در رزومه این کارگردان فیلم آخر وی با نام «آخرین وگاس» هرچند بازیگران به نامی را به خدمت گرفته فیلمی جدی، قوی یا نوآورانه نخواهد بود. فیلم یک توده مبهم از کمدی است. بازیگران با ایجاد نوعی محافظه کاری در فیلم نتوانستند خودنمایی کنند و تنها فریمن با رقص خود این شبکه محافظه کاری را در فیلم عقب می زند که این رقص هم بازخوانی آهنگ سپتامبر گروه «زمین باد و آتش» است. این فیلم که در ابتدای کار برای شروع فیلمبرداری خوب به نظر میرسید نتوانست خوب عمل کند و یا به عبارتی به فیلم طنز «خماری» با چهار مرد عجیب تبدیل شود. این فیلم احساسات فراموش شده اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه 90 را دارد که آدم های آن روزگار نیز برای دیدن این فیلم قطعا نمی خواهند و نمیتوانند به سینما بروند.
احساس می کنم اگر تُرتِلتَب فیلمنامه قابل پیش بینی،بی مزه و سطح پایین فُگِلمَن را دور می انداخت و در عوض این چهار بازیگر را به تعطیلات واقعی در لاس وگاس می برد و از آن چه اتفاق می افتاد فیلم برداری می کرد،نتیجه کار بسیار مفرح تر می شد. چیزی که در این فیلم ارزش دیدن دارد چهار بازیگری است که مانند کوآرتت استرلینگ نقش ایفا می کنند و دیالوگ های بد فیلم را طوری ادا می کنند و از آب درآورده اند که گویی سخنان شکسپیر است. حضور خوب این بازیگران باعث شده که زاویه بد دوربین که عابران کنار خیابان را نیز در کادر می آورد به چشم تماشاگر نیاید.
شاید دنیرو، فریمن و کلاین به این دلیل بازی در فیلم را پذیرفته اند که در نسخه غیر واقعی شهر گناه در کنار هم باشند. شاید هم محروم کردن از شخصیت های دو بعدی و داستانی که زرق و برقی ندارد باعث شده تا مخاطب لذت کافی از این فیلم نبرد.
«آخرین وگاس» در حالی آغاز می شود که فیلم با صحنه بامزه ای از دهه 50 و چهار نوجوان که خود را فِلَت بوشی (از محله های نیویورک) می نامند به مخاطب معرفی می شود. با یک فلش فوروارد و حرکت رو به جلو زمان 58 سال می گذرد و نوجوانان در دوران پیری روی پرده می آیند. آنها باهم برای مهمانی مجردی بیلی جمع شده اند زیرا وی می خواهد با زنی ازدواج کند که نصف سن او را دارد. (فیلم نامه صحبتی از علت تمایل زن به این ازدواج به میان نمی آورد،آیا او در کودکی از داشتن پدر محروم بوده؟یا شاید چشمش به دنبال پول باشد؟)
همراه بیلی سه مهمان دیگر در این مهمانی حضور دارند پدی (دنیرو)،که بگو مگوی دائمی اش با بیلی لحظات ناخوشایندی را رقم می زند،سم (کلاین)،که همسرش دستش را در مدتی که در وگاس است باز گذاشته به این امید که این امر نشاطی دوباره به زندگی مشترکشان بدهد و آرچی (فریمن) که به دنبال فرصتی برای فرار از خانواده پسرش که او را فردی ضعیف و شکننده می دانند،می گردد. تمام اتفاقات این فیلم بی شباهت به فیلم «خماری» یا حتی فیلم «تعطیلات وگاس» نیست اما آرام تر و کم سر و صدا تر.
«آخرین وگاس» دقیقاً به جایی می رود که شما انتظار دارید و می خواهید که برود و با وصل کردن نقاط به هم به راحتی می توانید پایان داستان را حدس بزنید. خبری از غافل گیری (کوچک یا بزرگ) در فیلم نیست.جنبه کمدی فیلم هم خیلی یک دست نیست و گهگاهی ممکن است خنده بی صدایی بکنید اما انتظار قاه قاه خندیدن را نداشته باشید.از همه این ها بدتر این است که همان اندک لحظات سرگرم کننده در تیزر فیلم آورده شده اند و به این ترتیب جنبه کمدی فیلم ضعیف تر از پیش شده است.
درحالیکه برای بازی در «آخرین وگاس»، هیچکدام از بازیگران قرار نیست اسکار دریافت کنند اما تماشای تعامل آنها و رفت و آمدهای کلامی آنان بعث شده هنوز هم درجه ای از سرگرمی در فیلم وجود داشته باشد. غم انگیزترین کاری که می شد با این بازیگران توانمند انجام داد در این فیلم صورت گرفت یعنی هدر دادن استعدادهای آنها. فیلم بیش تر به فیلم های تلویزیونی شباهت دارد و مثل فست فودی است که در ظرف های اشرافی و توسط گارسون های شیک پوش سرو شده باشد.
ارسال نظر